آزمون های آنلاین روانشناسی
آزمون آنلاین MMPI-2 فرم بلند 567 سوالی با تفسیر و رسم نمودار

📝 تعداد سوالات : 567
📈 تفسیر و رسم نمودار : دارد
30000 تومان
دانلود نمونه تفسیر و رسم نمودار این نمونه خروجی بدلیل رایگان بودن واترمارک دارد.
نتیجه تفسیر و رسم نمودار به صورت PDF ارائه میشود.
آزمون MMPI-2 567 MMPI مشهورترین و پرمصرف ترین پرسشنامه شخصیتی است که به عنوان یک ابزار عینی برای تشخیص بیماری های روانی تدوین شده است. این آزمون یک ابزار تخصصی است و برای افرادی که دچار اختلال شخصیت و مشکلات روانشناختی هستند ساخته شده و نتایج به دست آمده در مورد افراد بهنجار و عادی کاربرد کمتری دارد. این پرسشنامه شامل 567 سوال دو گزینه بلی یا خیر میباشد. ویژه : افراد عادی - دانشجویان جهت پروژه کار عملی - روانشناسان ویژگی ها : - بدلیل زیاد بودن سوالات (567 سوال) کاربران می توانند آزمون را تا جای که پر کردن ذخیره کنند و در ساعات دیگر مراجعه و از ادامه (از جای که ذخیره کردن) آزمون را پر نمایید. - ارائه نتیجه تفسیر و رسم نمودار با فرمت PDF - تفسیر کامل - تفسیر کدهای تک نقطه ی، دو نقطه ی و سه نقطه ی در زیر نمونه خروجی تفسیر و رسم نمودار پرسشنامه MMPI-2-567 را مشاهده می نمایید. این فایل بدلیل رایگان بودن واترمارک دارد و نسخه های کاربران بدون واترمارک میباشد. 1- مجله های فنی را دوست دارم. 2- اشتهای خوبی دارم. 3- بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم. 4- کار کتابداری را دوست دارم. 5- با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم. 6- پدرم مرد خوبی است، یا ( اکر پدرتان مرده است ) پدرم مرد خوبی بود. 7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم. 8- معمولاً حرارت دست و پایم در حد طبیعی است. 9- زندگی روزانه من پر ازچیزهایی است که برایم جالبند. 10- تقریباً به اندازه سابق قادر به کار کردن هستم. 11- اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است. 12- از زندگی جنسی ام راضی هستم. 13- مردم باید سعی کنند خوابهای خود را تعبیرکرده وبه آنها عمل کنند. 14- از داستانهای پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید. 15- در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم. 16- گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم. 17- معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است. 18- تهوع و استفراغ آزارم می دهد. 19- دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند. 20- خیلی کم دچار یبوست می شوم. 21- گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم. 22- فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند. 23- گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم. 24- گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند. 25- دوست دارم یک خواننده باشم. 26- وقتی به دردسر می افتم، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم. 27- معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد. 28- هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند. 29- گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم. 30- هرچند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم. 31- برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم. 32- تجربه ها و احساسهای عجیب و غریب خاصی داشته ام. 33- خیلی کم نگران سلامتیم می شوم. 34- به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام. 35- درگذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام. 36- اغلب اوقات سرفه می کنم. 37- گاهی دلم میخواهد چیزهایی را بشکنم. 38- گاهی روزها، هفته ها، یا ماهها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است. 39- خوابم نامنظم و آشفته است. 40- بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند. 41- گاهی دروغ می گویم. 42- اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند، موفق تر بودم. 43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است. 44- هفته ای یک یا چند بار، بدون هیچ علتی، ناگهان بدنم داغ می شود. 45- درحال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است. 46- معمولاً هنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم، مگر این که آنها پیشقدم شوند. 47- تقریباً هیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام. 48- بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم. 49- من فردی بسیار اجتماعی هستم. 50- اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند. 51- بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم. 52- من زندگی درستی نداشته ام. 53- اغلب در قسمتهایی از بدنم احساس سوزش، مورمور شدن، یا خواب رفتگی می کنم. 54- خانواده ام با شغلی که دارم، یا می خواهم انتخاب کنم موافق نیستند. 55- گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند. 56- کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم. 57- معمولاً در پشت گردنم احساس درد می کنم. 58- فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختیهای خود را بزرگتر جلوه می دهند. 59- هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم. 60- وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد. 61- من آدم مهمی هستم. 62- اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم، یا ( اگر دختر هستید ) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام. 63- آدم زود رنجی نیستم. 64- از خواندن داستانهای عاشقانه خوشم می آید. 65- اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم. 66- اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد، بهتر بود. 67- شعر را دوست دارم. 68- گاهی حیوانات را اذیت می کنم. 69- فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید. 70- در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم. 71- این روزها دارم از رسیدن به هدفهایم نا امید می شوم. 72- گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید. 73- واقعاً اعتماد به نفس ندارم. 74- دوست دارم یک گل فروش باشم. 75- معمولاً احساس می کنم زندگی با ارزش است. 76- بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند. 77- هر چند وقت یکبار، کار امروز را به فردا موکول می کنم. 78- بیشتر افرادی که مرا می شناسند، دوستم دارند. 79- اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم. 80- دوست دارم پرستار باشم. 81- بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند دروغ می گویند. 82- کارهای زیادی انجام می دهم که بعداً از انجام آنها پشیمان می شوم . ( من بیش از دیگران پشیمان می شوم. 83- خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم. 84- یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام. 85- گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم. 86- میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سروصدا است دوست دارم. 87- در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام. 88- معتقدم که زنها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند. 89- بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است. 90- من پدرم را دوست دارم، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم. 91- خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم. 92- برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید. 93- گاهی اوقات، وقتی حالم خوب نیست، بد اخلاق می شوم. 94- اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام. 95- اغلب اوقات خوشحال هستم. 96- حیوانات، افراد، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند. 97- اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است. 98- بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم. 99- کسی به من حقه زده است. 100- هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام. 101- اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است. 102- گاهی عصبانی می شوم. 103- اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم، از آن بیشتر لذت می برم. 104- بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند. 105- گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام. 106- حرف زدن من مثل همیشه است ( یعنی، تندتر، آهسته تر، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست ). 107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم، تا در بیرون از خانه. 108- کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند. 109- فکر می کنم به اندازه اطرافیانم، با استعداد و زرنگ هستم. 110- اغلب مردم حاضرند حتی از راههای غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند. 111- معده ام خیلی ناراحتم می کند. 112- تئاتر و نمایش را دوست دارم. 113- می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است. 114- گاهی وسایل شخصی دیگران، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد. 115- دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود. 116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم، ولی علتش را نمی دانم. 117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام. 118- نگران مریض شدن نیستم. 119- جمع آوری گلها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم. 120- معمولاً از آنچه به نظرم درست می رسد، به شدت دفاع می کنم. 121- هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام. 122- گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم. 123- اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد،بدون خریدن بلیط، وارد سینما می شدم. 124- اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است. 125- معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم. 126- معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود. 127- از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم. 128- آشپزی را دوست دارم. 129- رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد. 130- گاهی واقعاً احساس می کنم آدم بی مصرفی هستم. 131- در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند. 132- به زندگی پس از مرگ معتقدم. 133- دوست داشتم یک سرباز باشم. 134- گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم. 135- اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم، خیلی چیزها را از دست می دهم. 136- وقتی در حال انجام کار مهمی هستم، اگر کسی ازمن راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم. 137- زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم. 138- معتقدم علیه من توطئه چینی می شود. 139- ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده. 140- اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند، به خواب می روم. 141- در طی چند سال گذشته، اکثر اوقات حالم خوب بوده است. 142- هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام. 143- وزنم کم و زیاد نمی شود. 144- فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند. 145- احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام. 146- به آسانی به گریه می افتم. 147- چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم. 148- در طول زندگی، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است. 149- گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام. 150- گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم. 151- خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است. 152- زود خسته نمی شوم. 153- دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم. 154- وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم، می ترسم. 155- اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود، عصبی نمی شوم. 156- فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم، خوشحال هستم. 157- برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند. 158- دوست ندارم در میهمانیها دست به شیرین کاری بزنم، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند. 159- هیچ وقت غش نکرده ام. 160- مدرسه را دوست داشتم. 161- خجالتی هستم، وهمیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند. 162- کسی سعی می کند مرا مسموم کند. 163- ترس شدیدی از مارها ندارم. 164- هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام. 165- فکر می کنم که حافظه ام خوب است. 166- مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد. 167- گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است. 168- آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعداً نمی توانم آنها را به خاطر بیاورم. 169- وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم. 170- می ترسم عقلم را از دست بدهم. 171- با پول دادن به گداها مخالفم. 172- بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم، دستم می لرزد. 173- می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم، بدون این که چشمم خسته شود. 174- مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم. 175- بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم. 176- خیلی کم دچار سردرد می شوم. 177- از دقت و مهارت دستهایم کاسته نشده است. 178- گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند. 179- هنگام راه رفتن، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام. 180- ذهنم خوب کار نمی کند. 181- من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم. 182- اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت، آگاه بودم. 183- برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم. 184- خیلی کم خیالبافی می کنم. 185- کاش این قدر خجالتی نبودم. 186- از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم. 187- اگر خبرنگار بودم، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم. 188- از بسیاری از بازیها و سرگرمیها لذت می برم. 189- از لاس زدن خوشم می آید. 190- اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ. 191- دوست دارم روزنامه نگار باشم. 192- مادرم زن خوبی است، یا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبی بود. 193- هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکافهای پیاده رو نگذارم. 194- هرگز جوشهایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود. 195- در خانواده من، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است. 196- دائماً نگران چیزی هستم. 197- فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم. 198- اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند. 199- من به علم علاقه مندم. 200- کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم. 201- شکار کردن را خیلی دوست دارم. 202- رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند. 203- گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم. 204- شنوایی من به خوبی اکثر افراد است. 205- برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود. 206- بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم. 207- دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم. 208- تقریباً هیچ وقت طپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام. 209- صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم. 210- دیدن جاهایی را که قبلاً ندیده ام دوست دارم. 211- وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام. 212- گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند. 213- زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم. 214- خانواده ام تقریباً هیچ تسلطی بر روی من نداشته اند. 215- خیلی غصه می خورم. 216- کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد. 217- تقریباً تمام بستگانم مرا درک می کنند. 218- مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم. 219- در عشق شکست خورده ام. 220- هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم. 221- اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد. 222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد. 223- فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم. 224- من دردی ندارم، و اگر هم داشته باشم، بسیار کم است. 225- کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند. 226- گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی، یا حتی در شرایط نامناسب، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم. 227- کسانی را که دائماً به فکر پول یا مقام هستند، سرزنش نمی کنم. 228- اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند. 229- مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است، بطوری که فعالیتهایم متوقف شده، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم. 230- با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم. 231- دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند. 232- گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلاً نمی شناسم. 233- شروع کردن هر کاری برایم مشکل است. 234- فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم. 235- در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم. 236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم. 237- از این که چندان خوش قیافه نیستم، زیاد ناراحت نمی شوم. 238- حتی در هوای خنک زود عرق می کنم. 239- کاملاً اعتماد به نفس دارم. 240- گاهی نمی توانم از دزدی، یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم. 241- بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند. 242- هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم. 243- وقتی در جمع هستم، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم. 244- معمولاً هر وقت دلم می گیرد، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند. 245- وقتی خانه را ترک می کنم، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم. 246- معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند. 247- یک یا چند قسمت پوستم بی حس است. 248- سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد، بد نمی دانم. 249- بینایی من به خوبی سالهای گذشته است. 250- گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند. 251- اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند. 252- برای من مزه همه چیز یکسان است. 253- من هر روز، بیش از حد عادی آب می خورم. 254- بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد. 255- به ندرت احساس کرده ام گوشهایم زنگ بزند یا وزوز کند. 256- گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم. 257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم. 258- من در طول روز می توانم بخوابم ولی شبها قادر به خواب نیستم. 259- مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند. 260- گاهی به شوخیهای بی ادبانه می خندم. 261- در مقایسه با دوستانم ترسهای کمتری دارم. 262- وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم، دستپاچه نمی شوم. 263- همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود، از قانون بیزار می شوم. 264- در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام. 265- تا وقتی کسی با من حرف نزند با او صحبت نمی کنم. 266- هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام. 267- اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم. 268- افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد. 269- وقتی چند نفر به دردسر می افتند، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند. 270- دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود. 271- فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم. 272- هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام. 273- اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است. 274- در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم. 275- در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود. 276- من مادرم را دوست دارم، یا ( اگر مادرتان مرده است )، من مادرم را دوست داشتم. 277- اکثر اوقات، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم. 278- دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند. 279- از شرکت در بازیهایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم. 280- فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم. 281- دوست ندارم دیگران دور و برم باشند. 282- دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم. 283- کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند، به اندازه کسی که دزدی کرده، مقصر است. 284- فکر می کنم تقریباً هرکسی برای این که به دردسر نیفتد، دروغ خواهد گفت. 285- من حساس تر از اغلب مردم هستم. 286- اغلب مردم باطناً دوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به دردسر بیندازند. 287- بیشتر رویا هایم درباره مسائل جنسی است. 288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند. 289- خیلی زود دستپاچه می شوم. 290- درباره پول و کار نگران هستم. 291- هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام. 292- بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند، مرا به وحشت انداخته است. 293- تقریباً هیچ وقت خواب نمی بینم. 294- بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود. 295- هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام. 296- گاهی بدون آن که سرما خورده باشم، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند. 297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم. 298- گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد. 299- نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم. 300- من به دلایلی، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم. 301- تقریباً همیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم. 302- خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود. 303- اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم. 304- گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد. 305- من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام. 306- برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سرمن می آید. 307- گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود. 308- هرچیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم. 309- معمولاً حتی در امور جزیی، مجبورم که قبل از اقدام صبر کرده و فکر کنم. 310- وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم. 311- اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند. 312- تنها قسمت جالب نشریات، بخش فکاهی آنهاست. 313- عادت دارم که چیزهای بی اهمیت ( مانند درختها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم. 314- دشمنی ندارم که واقعاً بخواهد به من صدمه بزند. 315- با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند، با احتیاط رفتار می کنم. 316- افکار غیر عادی و عجیب و قریبی دارم. 317- دور شدن از خانه، حتی برای مسافرتهای کوتاه، مرا مضطرب و ناراحت می کند. 318- معمولاً انتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم، موفق شوم. 319- هنگامی که تنها هستم، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم. 320- گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند. 321- از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم. 322- از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم. 323- گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم، لذت می برم. 324- به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم. 325- برای من تمرکز حواس مشکلتر از دیگران است. 326- بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام. 327- کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم. 328- گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند. 329- تقریباً هر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند. 330- گاهی سرشار از انرژی هستم. 331- معمولاً کارها را سخت می گیرم. 332- گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم، لذت می برم. 333- مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند. 334- در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم. 335- زیاد خود پسند نیستم. 336- کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند. 337- در میهمانیها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم. 338- بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است. 339- گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم. 340- دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم. 341- گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند. 342- در اتوبوس، قطار و غیره، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم. 343- بچه ها را دوست دارم. 344- از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید. 345- اگر امکاناتی فراهم شود، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد. 346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام، که به اندازه من کار بلد نبودند. 347- وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است، احساس شکست می کنم. 348- اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم. 349- خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم. 350- اگر به من فرصت دهند، رهبر خوبی برای مردم می شوم. 351- از شنیدن داستانها و جوکهای بی ادبانه خجالت می کشم. 352- معمولاً مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند، توقع احترام دارند. 353- از میهمانیها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم. 354- سعی می کنم داستانهای خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم. 355- یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است 356- زمانی که مشغول انجام کاری هستم، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم. 357- اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم. 358- اغلب، دیگران نسبت به فکر های خوب من حسادت می کنند، فقط به این دلیل که این فکرها قبلاً به ذهن خود آنها نرسیده بود. 359- از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم. 360- از ملاقات با آدمهای غریبه ناراحت نمی شوم. 361- کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد. 362- یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری، خودم را به مریضی زده ام. 363- هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم، نگرانیهایم بر طرف می شود. 364- هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود، دلم می خواهد آن کار را فوراً کنار بگذارم. 365- دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم. 366- مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم. 367- هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم. 368- از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم. 369- هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد، آن را کنار می گذارم. 370- میهمانیها و اجتماعات را دوست دارم. 371- اغلب آرزو می کنم که ای کاش از جنس مخالف بودم. 372- زود عصبانی نمی شوم. 373- در گذشته کارهای زشتی انجام داده ام که هرگز درباره آنها با کسی صحبت نکرده ام. 374- اغلب مردم برای پیشرفت در زندگی ، تا حدی از روشهای غیرعادلانه استفاده می کنند. 375- هنگامی که دیگران سوالات خصوصی ازمن می پرسند ، عصبی می شوم. 376- فکر می کنم نمی توانم برای آینده ام برنامه ریزی کنم. 377- از خودم ، با وضع و حالی که فعلاً دارم ، راضی نیستم. 378- زمانی که خانواده دوستانم در مورد زندگیم مرا نصیحت می کنند ، عصبانی می شوم. 379- در بچگی زیاد تنبیه بدنی شده ام. 380- هنگامی که دیگران از من تعریف می کنند ، ناراحت می شوم. 381- دوست ندارم نظر دیگران را در مورد زندگی بشنوم. 382- اغلب ، با افرادی که به من نزدیک هستند ، اختلاف نظر جدی دارم. 383- وقتی که واقعاً کارها بد پیش می رود ، می دانم که می توانم روی کمک خانواده ام حساب کنم. 384- در بچگی میهمان بازی را دوست داشتم. 385- از آتش نمی ترسم. 386- گاهی از سایرین دوری می کنم ، چون می ترسم پیش آنها کاری بکنم یا حرفی بزنم که بعداً پشیمان شوم. 387- من گاهی مشروب می خورم ، و فقط در این مواقع است که می توانم احساس واقعیم را بیان کنم. 388- خیلی کم دوره های غمگینی داشته ام. 389- اغلب می گویند که من آدم جوشی و تند خویی هستم. 390- از این که درگذشته بعضی حرفهایم ممکن است دیگران را رنجانده باشد ، ناراحتم. 391- احساس می کنم نمی توانم همه چیزها را درباره خودم به کسی بگویم. 392- رعد و برق یکی از چیزهایی است که از آن می ترسم. 393- دوست دارم مردم را درباره کارهای بعدیم در حال حدس و گمان نگه دارم. 394- اغلب نقشه هایی که در گذشته کشیده ام ، آن قدر پر اشکال بوده که مجبور شده ام از آنها صرف نظر کنم. 395- از تنها ماندن در تاریکی می ترسم. 396- اغلب اوقات وقتی خواستم جلوی اشتباه کسی را بگیرم ، نگران این بوده ام که مبادا فکر کند نیت بدی دارم. 397- طوفان مرا به وحشت می اندازد. 398- اغلب از دیگران راهنمایی می خواهم. 399- آینده هر فرد نا مطمئن تر از آن است که بتواند برای آن نقشه های جدی در نظر بگیرد. 400- اغلب اوقات حتی زمانی که همه چیز خوب پیش می رود ، احساس می کنم هیچ چیزبرایم مهم نیست. 401- از آب نمی ترسم. 402- اغلب برای تصمیم گیری در مورد کاری باید مدتهای طولانی روی آن فکر کنم. 403- وقتی خواسته ام به کسی خوبی کرده و کمکش کنم ، اغلب در مورد نیت من دچار سوء تفاهم شده است. 404- مشکلی در بلعیدن ندارم. 405- معمولاً آرام هستم و به آسانی عصبانی نمی شوم. 406- مطمئناً از ضربه زدن به مجرمین ، به شیوه خودشان ، لذت خواهم برد. 407- به دلیل گناهانی که مرتکب شده ام ، سزاوار مجازات سختی هستم. 408- از شکستها چنان ناراحت می شوم که نمی توانم آنها را از ذهنم بیرون کنم. 409- از این که هنگام کار کردن کسی مرا نگاه کند ناراحت می شوم ، حتی زمانی که می دانم می توانم آن کار را به خوبی انجام دهم. 410- اگر کسی در صف از من جلو بزند ، آن قدر ناراحت می شوم که به او اعتراض می کنم. 411- گاهی فکر می کنم به درد هیچ کاری نمی خورم. 412- در دوران مدرسه ، اغلب غیبت می کردم. 413- یک یا چند نفر از افراد خانواده ام ، آدمهایی بسیار عصبی هستند. 414- گاهی مجبور شده ام با افراد گستاخ و مزاحم رفتار خشنی داشته باشم. 415- درباره بدبختیهای احتمالی آینده نگرانم. 416- عقاید سیاسی محکمی دارم. 417- دوست دارم در مسابقات اتومبیل رانی شرکت کنم. 418- استفاده از حقه های قانونی ، به شرط آن که منجر به قانون شکنی نشود ، اشکالی ندارد. 419- عده ای هستند که من از آنها آن قدرمتنفرم که وقتی گرفتاری برایشان پیش می آید ، عمیقاً خوشحال می شوم. 420- انتظار کشیدن مرا عصبانی می کند. 421- اگر دیگران فکر کنند که من کاری را درست انجام نمی دهم ، آن کار را کنار می گذارم. 422- کوچکتر که بودم ، شیفته شور و هیجان بودم. 423- برای غلبه بر رقیب خود ، حاضرم هر کاری بکنم. 424- از این که مردم در خیابان ، فروشگاه ، و... مرا نگاه کنند ناراحت می شوم. 425- مردی که در دوران کودکی از من نگهداری می کرد ( مانند پدر یا ناپدری ) نسبت به من خیلی سخت گیر بود. 426- لی لی و طناب بازی را دوست داشتم. 427- تا بحال هرگز یک شبح ندیده ام. 428- تاکنون چندین بار نظرم را درباره شغل دائمی خود تغییر داده ام. 429- هرگز بدون تجویز پزشک ، دارو یا قرص خواب آور مصرف نمی کنم. 430- اغلب از این که بد اخلاق و زود رنج هستم تاسف می خورم. 431- در مدرسه همیشه نمره انضباطم بد بود. 432- من شیفته آتش هستم. 433- هنگامی که مجبور باشم ، تنها آن قسمت از حقیقت را می گویم که برای خودم ضرری نداشته باشد. 434- اگر من با چند تن از دوستانم دچار گرفتاری می شدیم ، و همه به یک اندازه مقصر بودیم ، ترجیح می دادم که همه تقصیرها را خودم بر عهده بگیرم ، اما دوستانم را لو ندهم. 435- اغلب اوقات از تاریکی می ترسم. 436- هنگامی که مردی زنی را ملاقات می کند ، معمولاً به جنبه های جنسی زن فکر می کند. 437- معمولاً با افرادی که می خواهم آنها را راهنمایی یا اصلاح کنم ، بسیار رک هستم. 438- از تصور وقوع یک زمین لرزه به وحشت می افتم. 439- بلافاصله یک نظر یا فکر خوب را صد در صد قبول می کنم. 440- معمولاً به جای راهنمایی خواستن از دیگران ترجیح می دهم خودم کارها را حل و فصل کنم. 441- از این که در محل در بسته و یا جایی شبیه انباری باشم ، می ترسم. 442- باید قبول کنم که گاهی بی دلیل درباره چیزهایی واقعاً بی اهمیت نگران شده ام. 443- هرگز نظر بد یا احساس ترحم خودم را نسبت به دیگران پنهان نمی کنم ، ولو آن که از من برنجد. 444- من آدم بسیار حساسی هستم. 445- غالباً زیر دست کسانی کار کرده ام که کارها را طوری جور می کنند که امتیازها نصیب خودشان شود ، اما بتوانند اشتباهات را به گردن زیر دستان خود بیاندازند. 446- چون آدم کمرویی هستم ، گاهی دفاع از حقم برایم سخت است. 447- از دیدن زباله منزجر و یا وحشتزده می شوم. 448- در عالم رویا برای خود یک زندگی خیالی ساخته ام ، که در باره آن با دیگران حرف نمی زنم. 449- بعضی از افراد خانواده ام تند خو هستند. 450- نمی توانم هیچ کاری را خوب انجام دهم. 451- از این که اغلب اوقات احساس تاسفم را بیش از آنچه واقعاً هست نشان می دهم ، احساس گناه می کنم. 452- معمولاً قاطعانه از عقاید خودم دفاع می کنم. 453- از عنکبوت نمی ترسم. 454- به آینده امیدی ندارم. 455- اعضای خانواده و بستگان نزدیکم روابط خوبی با هم دارند. 456- دوست دارم لباسهای گران قیمت بپوشم. 457- حتی وقتی در مورد موضوعی تصمیم گرفته ام ، دیگران می توانند نظرم را به آسانی تغییر دهند. 458- از دیدن بعضی حیوانات ناراحت می شوم. 459- می توانم به اندازه دیگران درد را تحمل کنم. 460- چندین بار من آخرین نفری بوده ام که از تلاش برای انجام کاری دست کشیده ام. 461- از این که دیگران مرا وادار به عجله کنند ، عصبانی می شوم. 462- از موش نمی ترسم. 463- هفته ای چند بار احساس می کنم که گویی اتفاق خطرناکی در حال وقوع است. 464- اغلب اوقات احساس خستگی می کنم. 465- تعمیر کردن قفل درب را دوست دارم. 466- گاهی مطمئنم که دیگران می توانند افکارم را بخوانند. 467- دوست دارم مطالب علمی بخوانم. 468- از تنها بودن در یک مکان وسیع و سرباز می ترسم. 469- گاهی احساس می کنم که دارم متلاشی می شوم. 470- تعداد زیادی از مردم مرتکب رفتارهای جنسی ناپسند می شوند. 471- بارها در اواسط شب وحشت زده شده ام. 472- از این که فراموش کنم اشیاء را کجا گذاشته ام ، بسیار ناراحت می شوم. 473- کسی که در بچگی بیش از همه به او دلبسته بودم و بیشتر از هرکس دیگری او را تحسین می کردم ، یک زن بود ( مادر ، خواهر ، عمه ، یا زن دیگری ). 474- داستانهای ماجراجویانه را بیشتر از داستانهای عشقی دوست دارم. 475- اغلب گیج شده و فراموش می کنم که چه می خواستم بگویم. 476- من آدم بسیار دست و پا چلفتی هستم. 477- انجام ورزشهای خشن ( مثل بوکس ) را واقعاً دوست دارم. 478- از همه اعضاء خانواده ام متنفرم. 479- بعضی ها فکر می کنند که شناختن من مشکل است. 480- بیشتر اوقات فراغتم را به تنهایی می گذرانم. 481- وقتی دیگران کاری می کنند که باعث خشم من می شود ، نارضایتی خودم را نسبت به کارشان بیان می کنم. 482- معمولاً تصمیم گیری برایم سخت است. 483- مردم مرا آدم جذابی نمی دانند. 484- مردم با من خیلی مهربان نیستند. 485- اغلب احساس می کنم که به خوبی دیگران نیستم. 486- من خیلی لجوج هستم. 487- مصرف حشیش برایم لذت بخش بوده است. 488- بیماری روانی نشانه ضعف فرد است. 489- من گرفتار مواد مخدر یا الکل هستم. 490- ارواح یا اشیاء می توانند مردم را در جهت خوب یا بد تحت تاثیر قرار دهند. 491- وقتی مجبورم تصمیمات مهمی بگیرم ، احساس در ماندگی می کنم. 492- همیشه سعی می کنم خوشحال باشم ، حتی زمانی که دیگران ناراحت هستند یا ایراد می گیرند. 493- هنگامی که با مشکلی مواجه می شوم ، در میان گذاشتن آن با دیگران کمکم می کند. 494- به اهداف اصلی خود در زندگی رسیده ام. 495- معتقدم که مردم باید مشکلات شخصیشان را برای خود نگه دارند. 496- این روزها احساس فشار یا استرس زیادی نمی کنم. 497- فکر این که تغییراتی در زندگیم بدهم ، ناراحتم می کند. 498- بزرگترین مشکل من ناشی از رفتار یکی از نزدیکترین کسانم است. 499- از رفتن به دکتر متنفرم ‚ حتی موقعی که مریض هستم. 500- با این که از زندگیم راضی نیستم ، اما در این مورد کاری از دستم بر نمی آید. 501- برای کاهش مشکلات و نگرانیها ، صحبت کردن با دیگران مفید تر از دارو خوردن است. 502- من عادتهای واقعاً مضری دارم. 503- مواقعی که مشکلاتی پیش می آید ، ترجیح می دهم ترجیح می دهم ، که دیگران به حل آن بپردازند. 504- معایبی دارم که نمی توانم آنها را از بین ببرم. 505- کارهای روزمره زندگی آن قدر حالم را به هم می زند که دلم می خواهد همه آنها را رها کنم. 506- تازگیها به فکر خودکشی افتاده ام. 507- هنگامی که دیگران مزاحم کارم می شوند ، اغلب بسیار بد اخلاق می شوم. 508- اغلب احساس می کنم که می توانم فکر دیگران را بخوانم. 509- در مواقعی که مجبورم تصمیمات مهمی بگیرم ،عصبانی می شوم. 510- دیگران می گویند که من خیلی تند غذا می خورم. 511- هفته ای یک بار یا بیشتر مست یا نشئه می شوم. 512- کسی یا چیز پر ارزشی را از دست داده ام که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. 513- گاهی آن قدر خشمگین و ناراحت می شوم که حال خودم را نمی فهمم. 514- قبول نکردن کاری که دیگران از من می خواهند برایم مشکل است. 515- خوشترین اوقات من زمانی است که تنها هستم. 516- زندگیم پوچ و بی معنی است. 517- نمی توانم در شغلی برای مدت طولانی بمانم. 518- در زندگی اشتباهات زیادی داشته ام. 519- از این که در برابر دیگران زیاد تسلیم می شوم ، ناراحتم. 520- تازگیها درباره خودکشی زیاد فکر می کنم. 521- تصمیم گیری به جای دیگران و تعیین شغل برای آنها را دوست دارم. 523- از ایستادن در صف جاهایی مثل سینما ، رستوران ، مکانهای ورزشی ، و... متنفرم. 524- من سعی کرده ام خود را بکشم ، اما هیچ کس این موضوع را نمی داند. 525- همه چیز در اطرافم بسیار سریع می گذرد. 526- می دانم که سربار دیگران هستم. 527- بعد از یک روز بد ، معمولاً به مشروب نیاز دارم. 528- بیشتر مشکلات من از بد شانسی است. 529- گاهی به نظر می رسد که نمی توانم حرف زدنم را قطع کنم. 530- گاهی بدون این که علتش را بدانم ، عمداً خودم را زخمی می کنم. 531- من ساعتهای طولانی کار می کنم ، حتی اگر شغلم ایجاب نکند. 532- معمولاً پس از این که خوب گریه می کنم ، احساس می کنم که حالم بهتر شده است. 533- فراموش می کنم که چیزها را کجا می گذارم. 534- اگر می توانستم دوباره زندگی کنم ، تغییر زیادی در آن نمی دادم. 535- اگر افرادی که به آنها اعتماد کرده ام کارهایشان را سر وقت انجام ندهند ، بسیار کج خلق می شوم. 536- به دنبال هر ناراحتی ، سردرد می گیرم. 537- از انجام دادن معامله ای که در آن به طرف مقابل کلک بزنم ، خوشم می آید. 538- اغلب مردها هرچند وقت یک بار به همسرشان خیانت می کنند. 539- اخیراً نسبت به حل مشکلاتم بی علاقه شده ام. 540- یک بار به دنبال مشروب خوردن ، عصبانی شده و ظروف و اثاثیه را شکسته ام. 541- اگر برای انجام کاری محدودیت زمانی داشته باشم ، آن را بهتر انجام می دهم. 542- یک بار به قدری از دست کسانی عصبانی شده ام که احساس کرده ام دارم منفجر می شوم. 543- گاهی افکار وحشتناکی در مورد خانواده ام به ذهنم می آید. 544- دیگران می گویند که من به مشروب معتاد هستم ، اما خودم موافق نیستم. 545- برای انجام کارهایم همیشه وقت کم می آورم. 546- این روزها دائماً به مرگ و زندگی پس از آن فکر می کنم. 547- بیشتر اوقات چیزهایی را هم که ممکن است هرگز به درد نخورد ، نگه می دارم. 548- گاهی آن قدر عصبانی شده ام که در حین دعوا به کسی صدمه زده ام. 549- اخیراً احساس می کنم در هر کاری که انجام می دهم مورد آزمایش قرار می گیرم. 550- در حال حاضر ارتباط زیادی با بستگانم ندارم. 551- گاهی به نظرم می رسد افکارم را که با صدای بلند بیان می شوند ، می شنوم. 552- هنگامی که غمگین هستم ، معمولاً با دیدار دوستانم ناراحتیم از بین می رود. 553- به نظر می رسد هرچه که الان برایم رخ می دهد ، قبلاً نیز برایم رخ داده است. 554- هر وقت زندگی برایم سخت می شود ، جز تسلیم چاره ای نمی بینم. 555- حتی در خانه خودم ، به تنهایی نمی توانم به یک اتاق تاریک بروم. 556- فکر پول و درآمد ذهنم را خیلی به خود مشغول کرده است. 557- مرد باید رییس خانواده باشد. 558- فقط در خانه خودم احساس آرامش می کنم. 559- افرادی که با آنها کار می کنم ، مشکلات مرا درک نمی کنند. 560- از درآمدم راضی هستم. 561- معمولاً برای انجام کارهایم انرژی کافی دارم. 562- تعریف و تمجید دیگران از من ، ناراحتم می کند. 563- در اغلب ازدواجها ، یک یا هر دو طرف ناخشنودند. 564- تقریباً هیچ وقت کنترل خود را از دست نمی دهم. 565- این روزها به خاطر سپردن گفته های دیگران برایم مشکل است. 566- غمگینی یا ناراحتیم به کارم لطمه می زند. 567- بیشتر زوجهای متاهل نسبت به هم علاقه زیادی نشان نمی دهند. آزمون آنلاین پرسشنامه شخصیتی چندمحوری مینه سوتا (فرم بلند 567 سوالی)
522- حتی اگر خانواده ام نباشد ، می دانم که همیشه کسی از من مراقبت خواهد کرد.