📝 تعداد سوالات : 370
📊 تفسیر و رسم نمودار : دارد
🎭 تفسیر کدهای نقطه ای : دارد
60.000 تومان
نتیجه تفسیر و رسم نمودار به صورت PDF ارائه میشود.
دانلود نمونه تفسیر و رسم نمودار این نمونه خروجی بدلیل رایگان بودن واترمارک دارد.
امکان آپلود پاسخنامه فراهم شد.
آزمون آنلاین پرسشنامه شخصیتی چند محوری مینه سوتا (فرم بلند 370 سوالی)
آزمون MMPI-2 370
MMPI مشهورترین و پرمصرف ترین پرسشنامه شخصیتی است که به عنوان یک ابزار عینی برای تشخیص بیماری های روانی تدوین شده است.
این آزمون یک ابزار تخصصی است و برای افرادی که دچار اختلال شخصیت و مشکلات روانشناختی هستند ساخته شده و نتایج به دست آمده در مورد افراد بهنجار و عادی کاربرد کمتری دارد.
ویژه : افراد عادی - دانشجویان جهت پروژه کار عملی - روانشناسان
ویژگی ها :
- بدلیل زیاد بودن سوالات (370 سوال) کاربران می توانند آزمون را تا جای که پر کردن ذخیره کنند و در ساعات دیگر مراجعه و از ادامه (از جای که ذخیره کردن) آزمون را پر نمایید.
- ارائه نتیجه تفسیر و رسم نمودار با فرمت PDF
- تفسیر کامل
- تفسیر کدهای تک نقطه ی، دو نقطه ی و سه نقطه ی
- آپلود پاسخنامه اضافه شد؛ در صورتیکه پاسخنامه را دارید کافیست تصویر آن را ارسال نماید و نیازی به پر کردن 370 سوال نیست.
1- مجله های فنی را دوست دارم.
2- اشتهای خوبی دارم.
3- بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم.
4- کار کتابداری را دوست دارم.
5- با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم.
6- پدرم مرد خوبی است، یا ( اکر پدرتان مرده است ) پدرم مرد خوبی بود.
7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم.
8- معمولاً حرارت دست و پایم در حد طبیعی است.
9- زندگی روزانه من پر ازچیزهایی است که برایم جالبند.
10- تقریباً به اندازه سابق قادر به کار کردن هستم.
11- اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است.
12- از زندگی جنسی ام راضی هستم.
13- مردم باید سعی کنند خوابهای خود را تعبیرکرده وبه آنها عمل کنند.
14- از داستانهای پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید.
15- در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم.
16- گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم.
17- معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است.
18- تهوع و استفراغ آزارم می دهد.
19- دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند.
20- خیلی کم دچار یبوست می شوم.
21- گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم.
22- فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند.
23- گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم.
24- گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند.
25- دوست دارم یک خواننده باشم.
26- وقتی به دردسر می افتم، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم.
27- معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد.
28- هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند.
29- گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم.
30- هرچند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم.
31- برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم.
32- تجربه ها و احساسهای عجیب و غریب خاصی داشته ام.
33- خیلی کم نگران سلامتیم می شوم.
34- به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام.
35- درگذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام.
36- اغلب اوقات سرفه می کنم.
37- گاهی دلم میخواهد چیزهایی را بشکنم.
38- گاهی روزها، هفته ها، یا ماهها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است.
39- خوابم نامنظم و آشفته است.
40- بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند.
41- گاهی دروغ می گویم.
42- اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند، موفق تر بودم.
43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است.
44- هفته ای یک یا چند بار، بدون هیچ علتی، ناگهان بدنم داغ می شود.
45- درحال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است.
46- معمولاً هنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم، مگر این که آنها پیشقدم شوند.
47- تقریباً هیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام.
48- بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم.
49- من فردی بسیار اجتماعی هستم.
50- اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند.
51- بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم.
52- من زندگی درستی نداشته ام.
53- اغلب در قسمتهایی از بدنم احساس سوزش، مورمور شدن، یا خواب رفتگی می کنم.
54- خانواده ام با شغلی که دارم، یا می خواهم انتخاب کنم موافق نیستند.
55- گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند.
56- کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم.
57- معمولاً در پشت گردنم احساس درد می کنم.
58- فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختیهای خود را بزرگتر جلوه می دهند.
59- هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم.
60- وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد.
61- من آدم مهمی هستم.
62- اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم، یا ( اگر دختر هستید ) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام.
63- آدم زود رنجی نیستم.
64- از خواندن داستانهای عاشقانه خوشم می آید.
65- اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم.
66- اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد، بهتر بود.
67- شعر را دوست دارم.
68- گاهی حیوانات را اذیت می کنم.
69- فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید.
70- در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم.
71- این روزها دارم از رسیدن به هدفهایم نا امید می شوم.
72- گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید.
73- واقعاً اعتماد به نفس ندارم.
74- دوست دارم یک گل فروش باشم.
75- معمولاً احساس می کنم زندگی با ارزش است.
76- بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند.
77- هر چند وقت یکبار، کار امروز را به فردا موکول می کنم.
78- بیشتر افرادی که مرا می شناسند، دوستم دارند.
79- اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم.
80- دوست دارم پرستار باشم.
81- بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند دروغ می گویند.
82- کارهای زیادی انجام می دهم که بعداً از انجام آنها پشیمان می شوم . ( من بیش از دیگران پشیمان می شوم.
83- خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم.
84- یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام.
85- گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم.
86- میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سروصدا است دوست دارم.
87- در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام.
88- معتقدم که زنها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند.
89- بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است.
90- من پدرم را دوست دارم، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم.
91- خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم.
92- برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید.
93- گاهی اوقات، وقتی حالم خوب نیست، بد اخلاق می شوم.
94- اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام.
95- اغلب اوقات خوشحال هستم.
96- حیوانات، افراد، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند.
97- اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است.
98- بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم.
99- کسی به من حقه زده است.
100- هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام.
101- اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است.
102- گاهی عصبانی می شوم.
103- اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم، از آن بیشتر لذت می برم.
104- بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند.
105- گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام.
106- حرف زدن من مثل همیشه است ( یعنی، تندتر، آهسته تر، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست ).
107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم، تا در بیرون ازخانه.
108- کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
109- فکر می کنم به اندازه اطرافیانم، با استعداد و زرنگ هستم.
110- اغلب مردم حاضرند حتی از راههای غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند.
111- معده ام خیلی ناراحتم می کند.
112- تئاتر و نمایش را دوست دارم.
113- می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است.
114- گاهی وسایل شخصی دیگران، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد.
115- دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود.
116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم، ولی علتش را نمی دانم.
117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام.
118- نگران مریض شدن نیستم.
119- جمع آوری گلها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم.
120- معمولاً از آنچه به نظرم درست می رسد، به شدت دفاع می کنم.
121- هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام.
122- گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم.
123- اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد،بدون خریدن بلیط، وارد سینما می شدم.
124- اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است.
125- معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم.
126- معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود.
127- از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم.
128- آشپزی را دوست دارم.
129- رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد.
130- گاهی واقعاً احساس می کنم آدم بی مصرفی هستم.
131- در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند.
132- به زندگی پس از مرگ معتقدم.
133- دوست داشتم یک سرباز باشم.
134- گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم.
135- اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم، خیلی چیزها را از دست می دهم.
136- وقتی در حال انجام کار مهمی هستم، اگر کسی ازمن راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم.
137- زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم.
138- معتقدم علیه من توطئه چینی می شود.
139- ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده.
140- اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند، به خواب می روم.
141- در طی چند سال گذشته، اکثر اوقات حالم خوب بوده است.
142- هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام.
143- وزنم کم و زیاد نمی شود.
144- فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند.
145- احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام.
146- به آسانی به گریه می افتم.
147- چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم.
148- در طول زندگی، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است.
149- گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام.
150- گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم.
151- خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است.
152- زود خسته نمی شوم.
153- دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم.
154- وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم، می ترسم.
155- اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود، عصبی نمی شوم.
156- فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم، خوشحال هستم.
157- برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند.
158- دوست ندارم در میهمانیها دست به شیرین کاری بزنم، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند.
159- هیچ وقت غش نکرده ام.
160- مدرسه را دوست داشتم.
161- خجالتی هستم، وهمیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند.
162- کسی سعی می کند مرا مسموم کند.
163- ترس شدیدی از مارها ندارم.
164- هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام.
165- فکر می کنم که حافظه ام خوب است.
166- مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد.
167- گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است.
168- آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعداً نمی توانم آنها را به خاطر بیاورم.
169- وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم.
170- می ترسم عقلم را از دست بدهم.
171- با پول دادن به گداها مخالفم.
172- بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم، دستم می لرزد.
173- می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم، بدون این که چشمم خسته شود.
174- مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم.
175- بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم.
176- خیلی کم دچار سردرد می شوم.
177- از دقت و مهارت دستهایم کاسته نشده است.
178- گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند.
179- هنگام راه رفتن، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام.
180- ذهنم خوب کار نمی کند.
181- من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم.
182- اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت، آگاه بودم.
183- برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم.
184- خیلی کم خیالبافی می کنم.
185- کاش این قدر خجالتی نبودم.
186- از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم.
187- اگر خبرنگار بودم، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم.
188- از بسیاری از بازیها و سرگرمیها لذت می برم.
189- از لاس زدن خوشم می آید.
190- اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ.
191- دوست دارم روزنامه نگار باشم.
192- مادرم زن خوبی است، یا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبی بود.
193- هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکافهای پیاده رو نگذارم.
194- هرگز جوشهایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود.
195- در خانواده من، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است.
196- دائماً نگران چیزی هستم.
197- فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم.
198- اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند.
199- من به علم علاقه مندم.
200- کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم.
201- شکار کردن را خیلی دوست دارم.
202- رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند.
203- گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم.
204- شنوایی من به خوبی اکثر افراد است.
205- برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود.
206- بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم.
207- دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم.
208- تقریباً هیچ وقت طپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام.
209- صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم.
210- دیدن جاهایی را که قبلاً ندیده ام دوست دارم.
211- وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام.
212- گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند.
213- زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم.
214- خانواده ام تقریباً هیچ تسلطی بر روی من نداشته اند.
215- خیلی غصه می خورم.
216- کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد.
217- تقریباً تمام بستگانم مرا درک می کنند.
218- مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم.
219- در عشق شکست خورده ام.
220- هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم.
221- اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد.
222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد.
223- فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم.
224- من دردی ندارم، و اگر هم داشته باشم، بسیار کم است.
225- کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند.
226- گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی، یا حتی در شرایط نامناسب، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم.
227- کسانی را که دائماً به فکر پول یا مقام هستند، سرزنش نمی کنم.
228- اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند.
229- مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است، بطوری که فعالیتهایم متوقف شده، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم.
230- با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم.
231- دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند.
232- گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلاً نمی شناسم.
233- شروع کردن هر کاری برایم مشکل است.
234- فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم.
235- در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم.
236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم.
237- از این که چندان خوش قیافه نیستم، زیاد ناراحت نمی شوم.
238- حتی در هوای خنک زود عرق می کنم.
239- کاملاً اعتماد به نفس دارم.
240- گاهی نمی توانم از دزدی، یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم.
241- بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند.
242- هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم.
243- وقتی در جمع هستم، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم.
244- معمولاً هر وقت دلم می گیرد، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند.
245- وقتی خانه را ترک می کنم، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم.
246- معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند.
247- یک یا چند قسمت پوستم بی حس است.
248- سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد، بد نمی دانم.
249- بینایی من به خوبی سالهای گذشته است.
250- گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند.
251- اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند.
252- برای من مزه همه چیز یکسان است.
253- من هر روز، بیش از حد عادی آب می خورم.
254- بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد.
255- به ندرت احساس کرده ام گوشهایم زنگ بزند یا وزوز کند.
256- گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم.
257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم.
258- من در طول روز می توانم بخوابم ولی شبها قادر به خواب نیستم.
259- مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند.
260- گاهی به شوخیهای بی ادبانه می خندم.
261- در مقایسه با دوستانم ترسهای کمتری دارم.
262- وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم، دستپاچه نمی شوم.
263- همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود، از قانون بیزار می شوم.
264- در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام.
265- تا وقتی کسی با من حرف نزند با او صحبت نمی کنم.
266- هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام.
267- اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم.
268- افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد.
269- وقتی چند نفر به دردسر می افتند، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند.
270- دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود.
271- فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم.
272- هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام.
273- اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است.
274- در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم.
275- در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود.
276- من مادرم را دوست دارم، یا ( اگر مادرتان مرده است )، من مادرم را دوست داشتم.
277- اکثر اوقات، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم.
278- دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند.
279- از شرکت در بازیهایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم.
280- فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم.
281- دوست ندارم دیگران دور و برم باشند.
282- دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم.
283- کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند، به اندازه کسی که دزدی کرده، مقصر است.
284- فکر می کنم تقریباً هرکسی برای این که به دردسر نیفتد، دروغ خواهد گفت.
285- من حساس تر از اغلب مردم هستم.
286- اغلب مردم باطناً دوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به دردسر بیندازند.
287- بیشتر رویا هایم درباره مسائل جنسی است.
288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند.
289- خیلی زود دستپاچه می شوم.
290- درباره پول و کار نگران هستم.
291- هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام.
292- بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند، مرا به وحشت انداخته است.
293- تقریباً هیچ وقت خواب نمی بینم.
294- بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود.
295- هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام.
296- گاهی بدون آن که سرما خورده باشم، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند.
297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم.
298- گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد.
299- نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم.
300- من به دلایلی، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم.
301- تقریباً همیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم.
302- خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود.
303- اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم.
304- گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد.
305- من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام.
306- برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سرمن می آید.
307- گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود.
308- هرچیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم.
309- معمولاً حتی در امور جزیی، مجبورم که قبل از اقدام صبر کرده و فکر کنم.
310- وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم.
311- اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند.
312- تنها قسمت جالب نشریات، بخش فکاهی آنهاست.
313- عادت دارم که چیزهای بی اهمیت ( مانند درختها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم.
314- دشمنی ندارم که واقعاً بخواهد به من صدمه بزند.
315- با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند، با احتیاط رفتار می کنم.
316- افکار غیر عادی و عجیب وقریبی دارم.
317- دور شدن از خانه، حتی برای مسافرتهای کوتاه، مرا مضطرب و ناراحت می کند.
318- معمولاً انتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم، موفق شوم.
319- هنگامی که تنها هستم، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم.
320- گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند.
321- از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم.
322- از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم.
323- گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم، لذت می برم.
324- به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم.
325- برای من تمرکز حواس مشکلتر از دیگران است.
326- بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام.
327- کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم.
328- گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند.
329- تقریباً هر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند.
330- گاهی سرشار از انرژی هستم.
331- معمولاً کارها را سخت می گیرم.
332- گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم، لذت می برم.
333- مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند.
334- در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم.
335- زیاد خود پسند نیستم.
336- کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند.
337- در میهمانیها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم.
338- بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است.
339- گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم.
340- دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم.
341- گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند.
342- در اتوبوس، قطار و غیره، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم.
343- بچه ها را دوست دارم.
344- از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید.
345- اگر امکاناتی فراهم شود، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد.
346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام، که به اندازه من کار بلد نبودند.
347- وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است، احساس شکست می کنم.
348- اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم.
349- خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم.
350- اگر به من فرصت دهند، رهبر خوبی برای مردم می شوم.
351- از شنیدن داستانها و جوکهای بی ادبانه خجالت می کشم.
352- معمولاً مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند، توقع احترام دارند.
353- از میهمانیها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم.
354- سعی می کنم داستانهای خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم.
355- یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است
356- زمانی که مشغول انجام کاری هستم، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم.
357- اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم.
358- اغلب، دیگران نسبت به فکر های خوب من حسادت می کنند، فقط به این دلیل که این فکرها قبلاً به ذهن خود آنها نرسیده بود.
359- از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم.
360- از ملاقات با آدمهای غریبه ناراحت نمی شوم.
361- کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد.
362- یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری، خودم را به مریضی زده ام.
363- هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم، نگرانیهایم بر طرف می شود.
364- هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود، دلم می خواهد آن کار را فوراً کنار بگذارم.
365- دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم.
366- مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم.
367- هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم.
368- از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم.
369- هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد، آن را کنار می گذارم.
370- میهمانیها و اجتماعات را دوست دارم.