📝 تعداد سوالات : 175
📊 تفسیر و رسم نمودار : دارد
80.000 تومان
نتیجه تفسیر و رسم نمودار به صورت PDF ارائه میشود.
دانلود نمونه تفسیر و رسم نمودار این نمونه خروجی بدلیل رایگان بودن واترمارک دارد.
امکان آپلود پاسخنامه فراهم شد.
آزمون بالینی چند محوری میلون 3 - MCMI-III
آزمون بالینی چند محوری میلون ۳ (MCMI_III) یک مقیاس خودسنجی با 175 سوال بلی/ خیر که 14 الگوی بالینی شخصیت و 10 نشانگان بالینی را میسنجد و برای بزرگسالان 18 سال به بالا، استفاده میشود. این آزمون بر اساس مدل آسیب شناسی روانی میلون (۱۹۶۹/ ۱۹۸۳) ساخته شدهاست و دو بار از زمان انتشار آن، تجدید نظر شدهاست. ام.سی.ام. آی، یکی از پرکاربردترین آزمونهای روانی است که به چندین زبان ترجمه شدهاست و در تحقیقات بین فرهنگی متعددی مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ از جمله در ایران، دو بار هنجاریابی شدهاست. خواجه موگهی (۱۳۷۲) در تهران، نسخه دوم این آزمون و شریفی (۱۳۸۱) نسخه سوم آن را در اصفهان هنجاریابی کردهاست.
پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون (MCMI) یک پرسشنامه خودسنج استاندارد شده است که دامنه ی گسترده ای از اطلاعات مربوط به شخصیت، سازگاری هیجانی و نگرش مراجعان به پرسشنامه را می سنجد، مخاطبان آن افراد بالای 18 سال و دارای توانایی خواندن حداقل کلاس هشتم می باشد و دومین پرسشنامه پراهمیت پس از پرسشنامه چند وجهی مینه سوتا (MMPI) است ( پیوتروسکی و زالوسکی، 1993).
نسخه فعلی (MCMI-III) شامل 175 ماده تحت 28 مقیاس جداگانه و براساس طبقات، 1- شاخص های تغییر پذیری 2-الگوهای شخصیت بالینی 3-آسیب های شدید شخصیت 4-نشانگان بالینی 5-نشانگان شدید بالینی نمره گذاری می شود که با نظریه ی شخصیت میلون و DSM-IV همخوانی دارد. می توان گفت MCMI به طور اخص برای کمک به تشخیص اختلال های محور II طراحی شده است.
مزیت های آزمون های آنلاین بیست زوج :
- کاربران می توانند آزمون را ذخیره کنند و در ساعات دیگر مراجعه و از ادامه (از جای که ذخیره کردن) آزمون را پر نمایید.
- ارائه نتیجه آزمون به صورت PDF
- آپلود پاسخنامه اضافه شد؛ در صورتیکه پاسخنامه را دارید کافیست تصویر آن را ارسال نماید و نیازی به پر کردن 175 سوال نیست.
1- اخیرا، حتی صبح ها احساس ضعف و بی حالی می کنم.
2- برای قوانین و مقررات احترام زیادی قائلم ، زیرا از حقوق افراد حمایت می کنند.
3- به قدری از انجام دادن کارهای مختلف لذن می برم، که نمی توانم تصمیم بگیرم ، کدام یک را اول انجام بدهم.
4- بیشتر وقت ها احساس ضعف و خستگی می کنم.
5- چون فکر می کنم آدم بزرگ و مهمی هستم برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری می کنند.
6- دیگران به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمی دانند.
7- اگر خانواده ام به من زور بگویند احتمالا عصبانی می شوم و در برابر خواست آنها مقاومت می کنند.
8- مردم پشت سرم در مورد قیافه و رفتارم حرف می زنند و مسخره ام می کنند.
9- اغلب اگر کسی اذیتم کند به شدت از او انتقاد می کنم.
10- به ندرت تحت تاثیر چیزی قرار می گیرم.
11- هنگام راه رفتن نمی توانم تعادلم را حفظ کنم.
12- به آسانی و به سرعت احساساتم را بروز می دهم.
13- استعمال مواد مخدر اغلب مرا به دردسر می اندازد.
14- گاهی اوقات با خانواده ام بسیار تند و خشن برخورد می کنم.
15- خوشی های من دوام چندانی ندارند.
16- من آدمی خیرخواه و فروتن هستم.
17- در نوجوانی به خاطر رفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوانی می شدم.
18- از ارتباط نزدیک با دیگران می ترسم، زیرا ممکن است رسوا شوم و مسخره ام کنند.
19- دوستانی را انتخاب می کنم که بدی هایم را به من گوشزد کنند.
20- اغلب از دوره کودکی افکار غم انگیزی به خاطر دارم.
21- من ارتباط با جنس مخالف را دوست دارم.
22- بسیار دمدمی مزاج هستم، دایم نظرات و احساساتم را تغییر می دهم.
23- هرگز مصرف مواد مخدر، مشکل جدی در کارم به وجود نیاورده است .
24- چندسالی است که احساس می کنم در زندگی شکست خورده ام.
25- نمی دانم چرا اغلب دچار پشیمانی و احساس گناه می شوم.
26- دیگران نسبت به قدرت من حسادت می کنند.
27- اگر حق انتخاب داشته باشم ترجیح می دهم تنها کار کنم.
28- فکر می کنم نظارت و کنترل دقیق بر اعضای خانواده ام لازم و ضروری است.
29- دیگران مرا آدمی گوشه گیر و منزوی می دانند.
30- اخیرا دلم می خواهد چیزها را بشکنم.
31- من با جذابیت خودم می توانم توجه هر فرد خاصی را به خودم جلب کنم.
32- من همیشه دنبال این هستم که دوستان جدیددی پیدا کنم و با افراد تازه ای نشست و برخاست کنم.
33- اگر کسی از من انتقاد کند فورا خطاها و عیب های او را بیان می کنم.
34- تازگی ها به کلی خرد شده ام.
35- اغلب از انجام کار دست می کشم، زیرا می ترسم آن را درست انجام ندهم.
36- اغلب خشم و عصبانیتم را بروز می دهم و بعد پشیمان می شوم.
37- گاهی قدرت حس کردن را در بعضی از قسمت های بدنم از دست می دهم.
38- من بدون توجه به این که انجام کاری چه اثری بر دیگران دارد کارم را انجام می دهم.
39- مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد ولی در گذشته حس می کردم به آن احتیاج دارم.
40- من آدم آرام و ترسویی هستم.
41- اغلب احمقانه و بی مقدمه رفتار می کنم به طوری که بعدا مرا به دردسر می اندازد.
42- هرگز کسی را که از من سوء استفاده کرده نمی بخشم، یا موقعیت دردناکی را که تحمل کرده ام فراموش نمی کنم.
43- اغلب بعد از آن که حادثه برایم اتفاق افتاد احساس ناراحتی و تنش می کنم.
44- اکثر اوقات احساس افسردگی و ناراحتی وحشتناکی دارم.
45- همیشه سعی می کنم دیگران را از خود خشنود کنم حتی اگر از آنها بدم بیاید.
46- در مقایسه با دیگران ، همیشه کمتر به مسائل جنسی علاقه نشان داده ام.
47- وقتی اتفاق بدی می افتد، احساس گناه می کنم.
48- از خیلی وقت پیش، صلاح خود را در این دیده ام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم.
49- از بچگی مواظب بودم کسی سرم کلاه نگذارد.
50- از آدم هایی که خیال می کنند هر کاری را می توانند بهتر از من انجام دهند متنفرم.
51- وقتی حوصله ام سر برود ، دوست دارم به کار پر هیجانی دست بزنم.
52- اعتیاد من مشکلاتی برای من و خانواده ام به وجود آورده است.
53- تنبیه هرگز مانع انجام کاری که دوست دارم نشده است.
54- بارها بی دلیل ، شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است.
55- چند هفته است که بی دلیل احساس خستگی و فرسودگی می کنم.
56- مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمی دهم و به این دلیل شدیدا احساس گناه می کنم.
57- فکر می کنم آدمی اجتماعی و خونگرم هستم.
58- اخیرا بسیار کم رو و خجالتی شده ام.
59- برای روزهای تنگدستی پس انداز می کنم.
60- من به اندازه دیگران در زندگی شانس ندارم.
61- دائم افکار و اندیشه ها ، در ذهنم موج می زنند و رهایم نمی کنند.
62- چند سالی است که از زندگی کاملا دلسرد و ناامید شده ام.
63- چند سالی است که افراد زیادی در مورد زندگی خصوصی ام جاسوسی می کنند.
64- نمی دانم چرا ولی گاهی حرفهای بد می زنم، صرفا برای این که دیگران را رنجیده خاطر کنم.
65- در سال گذشته، بیش از 30 بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرده ام.
66- در گذشته اعتیاد به مواد مخدر باعث شده شغلم را از دست بدهم.
67- فکر های مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آن را نمی فهمند.
68- اخیرا مجبورم بدون دلیل در مورد چیزی مکررا فکر کنم.
69- از اکثر موقعیت های اجتماعی دوری می کنم زیرا می ترسم مردم از من انتقاد کنند یا مرا طرد کنند.
70- بیشتر وقتها فکر می کنم شایسته موفقیت هایی که نصیبم شده است نبوده ام.
71- اغلب وقتی تنها هستم، احساس می کنم کسی کنارم نشسته که دیده نمی شود.
72- اغلب به دیگران اجازه می دهم تصمیم های مهمی برایم بگیرند.
73- احساس بی هدفی می کنم و نمی دانم در زندگی به کجا می روم.
74- ظاهرا نمی توانم بخوابم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خواب خسته ام.
75- اخیرا خیلی عرق می کنم و کلافه ام.
76- پیوسته فکرهای عجیبی به سرم می زند کاش می توانستم از شر آنها خلاص شوم.
77- حتی وقتی بیدارم متوجه آدم هایی که دور و برم هستند، نمی شوم.
78- برایم مشکل است که بر هوس مشروب خواری خود غلبه کنم.
79- من اغلب اوقات افسرده و غمگین هستم.
80- پیدا کردن دوست برایم کار ساده ای است.
81- از سوء استفاده ای که در کودکی از من شده شرمنده ام.
82- همیشه نگرانم که کارهایم خوب برنامه ریزی و تنظیم باشد.
83- ظاهرا اغلب خلق و خویم از روزی به روز دیگر تغییر زیادی می کند.
84- می ترسم ریسک کنم و چیزهای جدید را امتحان کنم.
85- سوء استفاده کردن از کسی که خود اجازه چنین کاری را می دهد عیب نمی دانم.
86- مدتی است غمگین و گرفته ام و نمی توانم از این حالت خلاص شوم.
87- اغلب از دیدن آدم هایی که کند کار می کنند عصبانی می شوم.
88- در مهمانی ها هیچوقت گوشه گیر نیستم.
89- من آن چه اعضای خانواده ام انجام می دهند را زیر نظر دارم تا به چه کسی می توان اعتماد کرد.
90- گاهی در برابر مهربانی مردم دستپاچه و عصبانی می شوم.
91- استعمال مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است.
92- اکثر اوقات تنها هستم و این تنهایی را ترجیح می دهم.
93- بعضی از اعضای خانواده ام می گویند که خودخواه هستم و فقط به خودم فکر می کنم.
94- مردم خیلی راحت می توانند نظرم را نظرم را عوض کنند حتی اگر تصمیم نهایی را خودم گرفته باشم.
95- بیشتر وقت ها به دیگران دستور می دهم و آنها را عصبانی می کنم.
96- قبلا دیگران به من گفته اند که به خیلی چیزها بیش از حد شور و علاقه نشان داده ام.
97- بهتر است آدم زود بخوابد و زود بیدار شود.
98- احساس من نسبت به افراد مهم زندگی ام اغلب بین محبت و نفرت در نوسان است.
99- در جمع و موقعیت های اجتماعی همیشه مضطرب و کلافه ام.
100- من هر روز مشروب می خورم.
101- قبول دارم که مسئولیت های خانوادگی را جدی نمی گیرم ، ولی باید آن ها را جدی بگیرم.
102- از همان کودکی بتدریج رابطه خودم را با واقعیت از دست داده ام.
103- افراد آب زیرکاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام داده ام یا فکرش از من بوده است را به اسم خودشان تمام کنند.
104- من نمی توانم شادی زیادی تجربه کنم چون احساس می کنم لیاقتش را ندارم.
105- علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم.
106- بارها در زندگیم وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم حالت افسردگی به من دست داده است.
107- اشتهایم را به کلی از دست داده ام.
108- من از تنهایی و بی کسی و از این که به خودم متکی باشم می ترسم.
109- خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم فکر مرا پریشان می کند.
110- در سال گذشته عکس من روی جلد مجله های زیادی چاپ شد.
111- ظاهرا علاقه ام را به اکثر فعالیت های لذت بخش مثل رابطه جنسی از دست داده ام.
112- در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بوده ام.
113- یکی دوبار با قانون مشکل داشته ام.
114- بهترین راه اجتناب از اشتباه ، تجربه داشتن است.
115- مردم به خاطر کاری که انجام نداده ام، به من تهمت می زنند.
116- اکثر اوقات عادت دارم برخی از مردم را اذیت کنم.
117- گاهی مردم فکر می کنند من عجیب و غریب صحبت می کنم و صحبت های من برای آنها غریب و نا آشناست.
118- دوره هایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبوده ام.
119- مردم تلاش دارند مرا بگیرند چون فکر می کنند من دیوانه ام.
120- من هرکاری لازم باشد انجام می دهم تا فردی که دوستش دارم مرا ترک نکند.
121- یکی دوبار در هفته پرخوری می کنم.
122- فکر می کنم تمام فرصت های خوبی که برایم پیش آمد را از دست داده ام.
123- هیچ وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه رهایی یابم.
124- وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس می کنم.
125- گاهی مردم از دست من عصبانی می شوند زیرا فکر می کنن من زیاد حرف می زنم یا تند صحبت می کنم.
126- امروزه اکثر افراد موفق ، یا خوش شانس اند یا کلاه بردار.
127- من نمی خواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقه مند می شوند.
128- بدون علت مشخصی احساس افسردگی می کنم.
129- بعد از سالها همچنان در مورد حادثه ای که واقعا زندگی ام را تهدید می کرد، خواب های وحشتناک می بینم.
130- توان انجام کارهای روزمره ام را ندارم.
131- وقتی به کمک احتیاج دارم الکل می نوشم.
132- من از فکر کردن در مورد این که چگونه در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته ام متنفرم.
133- وقتی همه کارها خوب پیش می رود دائم نگرانم، بزودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد.
134- وقتی حادثه بدی در زندگی ام اتفاق می افتد گاهی احساس ناتوانی می کنم و تقریبا دیوانه می شوم.
135- واقعا از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که من به آنها وابسته ام، می ترسم.
136- می دانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کرده ام.
137- همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم که آن کار در آن مدت محدود تمام می شود.
138- می دانم که مردم پشت سرم صحبت می کنند.
139- من در گرفتن عفو و بخشش دیگران مهارت دارم.
140- می دانم که برایم نقشه کشیده اند.
141- احساس می کنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند.
142- اغلب احساس تنهایی و پوچی می کنم.
143- گاهی بعد از غذا خوردن خودم را مجبور به استفراغ می کنم.
144- من معتقدم که همه را خوشحال می کنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام می دهم و حرف هایی که می زنم تحسین می کنند.
145- دائم نگران کسی یا چیزی هستم.
146- همیشه بی جهت فریب می خورم، به ویژه وقتی کسی خودش را برتر از من نشان می دهد.
147- دائم افکار اضطراب برانگیز به ذهنم می آید.
148- در زندگی ام چیزهای کمی وجود دارد که واقعا مرا حوشحال کند.
149- وقتی به سرنوشت دردناکی که در گذشته داشته ام فکر می کنم احساس ناکامی کرده و به مرگ می اندیشم.
150- از این که خیلی زود بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم ناراحتم.
151- من هرگز قادر به ابراز احساساتم نیستم چون در نظر مردم ارزشی ندارم.
152- من مشکل اعتیاد دارم و تلاشم برای کنارگذاشتن آن ناموفق بوده است.
153- عده ای تلاش می کنند افکارم را کنترل کنند.
154- قبلا تلاش کرده ام خودم را بکشم.
155- من گرسنگی می کشم تا از همین هم که هست لاغر تر شوم.
156- نمی دانم چرا برخی از مردم به من می خندند.
157- در ده سال گذشته هیچ ماشینی ندیده ام.
158- از آدم هایی که مرا لمس می کنند شدیدا می ترسم چون فکر می کنم آنها ممکن است به من صدمه بزنند.
159- چون آن ها از توانایی های فوق العاده من خبردارند می خواهد مرا دستگیر کنند.
160- دائم فکرم درگیر حادثه ای است که برایم اتفاق افتاده است.
161- ظاهرا کاری می کنم که دیگران فکر کنند می خواهم به خودم صدمه بزنم.
162- اغلب آن قدر غرق افکارم می شوم که متوجه نمی شوم اطرافم چه می گذرد.
163- مردم به من می گویند لاغر هستم ، اما من احساس می کنم خیلی چاقم.
164- وقایع هولناک گذشته دائم به فکر و خواب من می آیند.
165- من به جز اعضای خانواده ام هیچ دوستی ندارم.
166- من اغلب کارهایم را سریع انجام می دهم و در مورد چیزهایی که باید انجام دهم فکر نمی کنم.
167- من به گونه ای حمایت دوستانم را جلب کرده ام که دیگران نمی توانند از من سوء استفاده کنند.
168- اغلب به وضوح چیزهایی می شنوم که مرا ناراحت می کند.
169- من همیشه برای نزاع با دیگران خودم را مجهز نگه می دارم زیرا از برخورد تندشان می ترسم.
170- من هر کار را چند بار انجام می دهم - گاهی به خاطر کاهش نگرانیم و گاهی به خاطر این که مطمئن شوم حادثه بدی اتفاق نمی افتد.
171- تازگی ها به طور جدی به این فکر افتاده ام که به زندگیم خاتمه دهم.
172- مردم مرا آدمی منظم و مقرراتی می دانند.
173- وقتی به حادثه دردناکی که سالها پیش برایم اتفاق افتاد فکر می کنم دچار ترس و اضطراب می شوم.
174- اگر چه من از دوست پیدا کردن می ترسم ولی مایلم دوستان بیشتری داشته باشم.
175- واقعیت این است که مردم می خواهند با من دوست شوند تا مرا خرد کنند.